زمینه و هدف: مادران کودکان با اختلال یادگیری خاص به دلیل مشکل فرزند خود، با عوامل تنشآور مواجه میشوند. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش واقعیتدرمانی بر انعطافپذیری شناختی و تمایزیافتگی خود در مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری خاص انجام شد.
روش: پژوهش حاضر نیمهآزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی مادران دارای کودکان با اختلال یادگیری خاص شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۹۹ بود. تعداد ۳۰ مادر کودک با اختلال یادگیری خاص که به مراکز مشکلات ویژه یادگیری مراجعه کرده بودند با نمونهگیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخلات درمانی ۷ جلسهای مربوط به واقعیتدرمانی را دریافت کردند. ابزارها شامل پرسشنامه انعطافپذیری شناختی (دنیس و وندرول، ۲۰۱۰) و پرسشنامه تمایزیافتگی خود (اسکورون و فریدلندر، ۱۹۹۸) بود. دادههای پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: آموزش واقعیت درمانی بر مؤلفههای انعطافپذیری شناختی (ادراک مهارپذیری، ادراک گزینههای مختلف، و ادراک توجیه رفتار) (۰/۰۱>P) و مؤلفههای تمایزیافتگی خود (واکنش عاطفی، گسلش عاطفی، جایگاه من، و آمیختگی با دیگران) مؤثر بود (۰/۰۱>P) و این نتایج بهدستآمده در دوره پیگیری نیز تداوم داشت (۰/۰۱>P).
نتیجهگیری: در نظریه واقعیتدرمانی با تأکید بر دنیای کیفی افراد به اعضا کمک میشود با تغییر تصاویر ذهنی موجود در دنیای مطلوب خود، خودمهارگری بیشتری را تجربه کنند، افراد تصور مثبتی از خودشان داشته باشند، و تصویر مثبتی از خودشان پیدا کنند، و در نتیجه انعطافپذیری و تمایزیافتگی آنها بالا میرود.